عبرتهایی ازتاریخ صدر اسلام
شگفت اینکه ازبنی امیه ای که رسول خدا براساس روایتی که حسین بن علی فرموده بود که :سمعت عن جدی رسول الله، الخلافه محرمه علی بنی امیه.ازجدم رسول خدا شنیدم که خلافت بربنی امیه حرام است!، معاویه ای به خلافت رسید که رسولخدا درباره او وحکم - پدر مروان- درعبارت تندی فرموده یود :اذا رایتم معاویه بن ابی سفیان علی المنبرفاضربوه بالسیف واذا رایتم الحکم بن ابی العاص فاقتلوه ولوتحت استارالکعبه! وقتی پس از من معاویه را برمنبردیدید او را با شمشیر بزنید و- در روایتی فاقتلوه- اگرحکم را دیدید حتی اگر زیر پرده کعبه جا گرفته باشد اورا بکشید!
مروان به همراه پدرش تا زمان ارتحال رسول خدا درطائف تبعید بود.
عثمان بارها از رسول خدا خواست اجازه دهد این دو به مدینه برگردند که حضرت نپذیرفت .وی پس ازارتحال رسولخدا ازخلیفه اول ودوم درخواست کرد اجازه دهند مروان به مدینه بازگردد ولی ابابکروعمراین درخواست را نپذیرفتند .عثمان که با رای عبدالرحمن عوف برمسلمین خلیفه شد مروان را به مدینه بازگرداند وی را داماد خود کرد ومُهرمخصوص مکاتبات محرمانه وخصوصی خود را درمقام مشاورت خلافت به اوسپرد!
4- لقب دیگر مروان" وزغ" بمعنای مارمولک یا قورباغه است که رسولخدا به او وپدرش حکم داده بود.
از عبدالرحمن عوف ،شوهرخواهرعثمان نقل شده پس ازتولد مروان که طبق رسم مردم مدینه فرزندان تازه متوادشده خود را نزد رسولخدا می آوردند تا وی درگوش آنها اذان واقامه بگوید حضرت تا چشمش به اوافتاد فرمود:الوزغ ابن الوزغ!الملعون ابن الملعون! و درنقلی فرمود درگوش وی اذان واقامه بگویید تا خدایش لعنت کند. لعنت خدا براو باد و بر نسل او و هرکس که از این نوزاد به دنیا آید مگرمومنانی اندک که ازاو زاده می شوند.
مولف کتاب شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشورمی نویسد:درکتاب کافی روایت یاز امام صادق است که مروان و پدرش پشت درحجره رسول الله سخنان اورا استراق سمع می کردند .ناگاه رسولخدا بیرون آمد وآنها را درحال استراق سمع دید وفرمود: الوزغ بن الوزغ! اشاره حضرت به حالت ایستادن مارمولک است که بگونه ای می ایستد که گویی تماما گوش ودر حال شنیده همه صداهاست.
5- از دیگر القاب زشت مروان در تاریخ "خیط الباطل "است این لقب بدان سبب به وی داده شد که از قدی دراز وناموزون برخورداربود! خیط الباطل دراصطلاح عرب به غبارهایی گفته می شود که اگر از روزنه ای درمعرض نورخورشید نگریسته شوند بصورت خطی درپیج وتاب و متصل دیده می شوند.
ازشگفتیهای روزگاراین است که معاویه پس ازرسیدن بخلافت مروان را ازحکومت مدینه برکنار نمود. ابوالفرج اصفهانی که در تاریخ به طرفداری ازبنی مروان شهرت دارد و از دشمنان علی بن ابیطالب است واز دروغهای او که متاسفانه بیشتربلکه همه مداحان اهل بیت بدلیل ضعف مطالعات تاریخی در روضه های خود درباره جناب ام البنین نقل دروغ وی را می خوانند که وی گفته " پس از فاجعه عاشورا ام البنین فرزند خردسال خود!! را بردوش می گذاشت وبه قبرستان بقیع- که صورت 4 قبررا به نشانه قبر 4 فرزند رشید کشته اش درکربلا درست کرده بود- می رفت وبرسر قبورآنان گریه وزاری می نمود.
مرحوم عبدالرزاق مقرم در کتاب مقتل خود معتقد است ابوالفرج این دروغ را می نویسد تا درادامه بیفزاید تا مروان را تطهیر کند .ابوالفرج می گوید مروان که دشمن ترین دشمنان علی وحسین بن علی بود برام البنین درکنار بقیع می گذشت وبراین حالت وی رقت می نمود!!
ابولفرج اصفهانی درکتاب اغانی خود می نویسد:
وقتی مروان خشمگین به نزد معاویه رفت وگفت چرا ازکار برکنار شده است ،پاسخ شنید :یابن الوزغ لست هناک، ای فرزند مارمولک این مقام شایسته تونیست!
شگفت اینکه بنا به قول مولف شفاءالصدور،مروان با این القاب ازنظربخاری که کتاب صحیح اومورد تایید کامل برادران اهل سنت است- تا جایی که معتقدهستند وی از هرکس دراین کتاب روایت نقل کرده ،عادل است - فردی عادل است چون درکتاب خود ازمروان روایت نموده است.
بگذریم ازاینکه چگونه می شود فردی که تمام وجودش بغض نسبت به علی- که ازمحبوبترین افراد نزد رسولخدا بود و پیامبر درباره اومی فرمود: یا علی لایبغضک الا منافق - است را بعضی عادل می دانند.
