آیا پیام این حادثه شنیده می شود؟
امروز بعدازظهر دریک تماس داخلی با آیت الله هاشمی از ایشان پرسیدم درجریان مرگ این جوان هنرمندهستید؟ فرمودند بله شنیده ام. به ایشان عرض شد امروز درحد یک مرجع از تشییع جنازه وی استقبال شد ونکاتی را که بذهنم رسید مختصرخدمتشان عرض کردم.
بنظرمن باید درجلسات کارشناسی متعددی دررسانه ملی و درمراکز مرتبط دیگراین حادثه مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرارگیرد.
دراین مجال قصد پرداختن به ابعاد این حادثه را ندارم اما به یکی دونکته مهم اشاره می شود. شاید مفید باشد.
نکته اول
مرحوم مرتضی پاشایی یک خواننده سی ساله بود که چندسالی بود درمجامع هنری خوش درخشید و در بین جامعه بویژه نسل جوان کشور که امروز با حضور گسترده خود درمراسم تشییع وی علاقه خودرا به وی عملا نشان دادند محبوبیتی کسب کرد اما جدا از خلاقیت های هنری او این بیماری لاعلاج سرطان او جامعه ایرانی را که بسیاراحساسی است چند ماه دنبال خود کشاند.بنظرمن اینکه همه می دانستند این جوان عزیز رفتنی است نوعی حس همدردی را نسبت به او ایجاد کرد ورفته رفته آتش این احساس را شعله ور تر نمود تا کار بدانجا رسید که عده زیادی از مردم دراتفاقی کم نظیر در جلوی بیمارستانی که وی درآن بستری بود جمع شدند و ترانه های او را همصدا با هم خواندند.البته برای احمدرضا عابدزاده هم چینن تجمعی درجلوی بیمارستانی که وی در آن بستری بودصورت گرفت اما این حضور معنا وپیام متفاوتی داشت.
نکته دوم
این امر اما همه علت حدوث این اتفاق مهم نبود. بنظر من هرچند صدا وسیما پس از مرگ پاشایی شاید از سرناچاری به آن توجهی نشان داد اما رویکردغیرمنطقی وی با این مساله که نزد نسل جوان از حساسیت بالایی برخوردار بود علت اصلی این حضور انبوه بود.
پرداختن رسانه ملی به بعضی مسایل و حادثه بیماری یا مرگ شخصیتهای مذهبی بطور افراطی درسطح گسترده و از شبکه های مختلف بصورت زنده می تواند دو نمونه عینی برای تحلیل این مساله باشد.
دیروز که در دو کلاسی که داشتم در این باره از دانشجویان نظرخواهی کردم تقریبا همه بر این مساله تکیه می کردند که پاشایی هنرمند محبوب ما جوانها بود چرا رادیو تلویزیون اینگونه با بیماری او برخورد کرد که انگار نه انگار این چهره دوست داشتنی درحال رفتن از دنیاست؟
می گفتند مگر همه مثل آیت الله کنی باید معمم یا شخصیت سیاسی باشند که رسانه ملی برایشان سنگ تمام بگذارد؟ گفتم تا حدود زیادی حق با شماست هرچند نمی توان شخصیت مرحوم آیت الله کنی را به دلیل سالها خدمات و مجاهداتش در انقلاب با مرحوم پاشایی مقایسه کرد.
بگمان من ما داریم اشتباه می رویم. رسانه ملی بگونه ای حرکت می کند وبرنامه می سازد و نسبت به بعضی شخصیتها وجریانها موضع گیری وجهت گیری می کند که گویی همه مردم ایران حزب اللهی دو آتشه و البته ازنوع سلیقه ای خاص هستند.
بگمان من باید برای تخلیه احساسات جوان های جامعه و حتی خود جامعه تدابیر بهتری اندیشیده شود.
مساله آب بازی در پارک ها وچهارشنبه سوری وشادیهای مردم پس از بعضی پیروزیهای ورزشی در سطح منطقه ای وجهانی نمونه هایی هستند که مرتب تکرار می شوند اما بدانها توجه اساسی نمی شود. اگرتوجه نشود مثل سیزده بدر که حتی جریان تند وارزشی انقلاب هم حریف حذف آن نشد واقعیت وجودی خود را بردستگاه فرهنگی وسیاست گذاری کشور تحمیل خواهد نمود.
بنظرمن این حضوراستثنایی نسل جوان وغیرجوان درتشییع مرحوم پاشایی نوعی اعتراض آرام بخشی از جامعه نسبت به سیاست ها وجهت گیری های رسانه ملی ودستگاههای سیاست گذاری کشور بود.جمعیت حاضروهمه کسانی که درفضای گسترده مجازی مستمرا به این مساله پرداختند عملا با این حضورخود را بردستگاه رسانه ای وغیررسانه ای کشورتحمیل کردند تا دیده شوند.آری آنها آمدند تادیده شوند و ثابت کنندکسی - هرکس باشد- نمیتواند حضورشان را نادیده بگیرد و مجبور به تحمل این حضور آنهاست .
بخشی ازجامعه عملا با این حضورگسترده به بعضی مسولان وسیاست گذاران کشور هشدارداد چشمهایشان را بیشتر بازکنند وحقایق و واقعیتهای محیط اطراف خودرا دقیقتر ببینند وبدانند که نباید فقط به مسایلی که خود فکرمی کنند مهم است توجه کنند نباید فقط به تجلیل چهره های مقبول و محبوب خود بپردازند و به محبوب های نسل جوان کم اعتنا باشند .
بنظرمن این پیام بسیارمهمی بود که امیدوارم شنیده شده باشد